توضیحات
کتاب قصه های عامیانه
حکایت های پند آموز و کهن ایرانی
مولف: زینب علیزاده لوشابی
ناشر: فانوس دانش ترویج کتابخوانی
تصویرگر: حکیمه شریفی
رنگ آمیزی: عاطفه مینویی
صفحه آرایی و طراحی جلد: زیبا کتاب
نوبت چاپ: دوم ۱۴۰۱
شمارگان: ۱۰۰۰ نسخه
مشخصات ظاهری: ۱۶۸ ص، مصور رنگی
شابک: ۷۰۷-۷۲۱۸-۶۳۳-۹۷۸
وضعیت فهرست نویسی: فیپا
یادداشت: گروه سنی: ب، ج
موضوع: افسانه های عامه، داستانهای کوتاه فارسی
رده بندی دیویی: ۱۳۹۹.ق۸۵۹ ع ۲/۳۹۸/دا
شماره مدرک:۱۹۲۸۳-۶
قسمتی از متن کتاب قصه های عامیانه
روزی روزگاری در سرزمینی دور، پسری با مادر بزرگش در قصر پادشاه زندگی می کردند.
مادر بزرگ، خدمتکار قصر بود و پسر درس می خواند. وقتی پسر بزرگ شد، به مادر بزرگش گفت: مادر بزرگ من می خواهم وزیر پادشاه بشوم.
مادر بزرگ گفت: چه می گویی پسر جان! من توی قصر خدمتکارم و به این راضی هستم که شاه به من یک لقمه نان بدهد تا از گرسنگی نمیرم. آن وقت تو می گویی می خوایی که وزیر او بشوی؟ این فکر ها را از سرت بیرون کن.
پسرک گفت: من حسابی درس خوانده ام، مگر چه از وزیرهای پادشاه کم دارم ؟
مادر بزرگ در جوابش گفت: توپول نداری و از خانواده فقیری هستی.
وزیرهای پادشاه باید پولدار باشند و خانواده های ثروتنمدی داشته باشند.
پسر نارحت شد، فردای آن روز پیش مادر بزرگش آمد و گفت: کاروانی برای تجارت از شهر دارد خارج می شود. حالا که من نمی توانم وزیر بشوم، لااقل چند سکه به من بده تا با آنها بروم و تجارت کنم.
نقد و بررسی‌ها
هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.